سالنامه اکسیر تولید کننده انواع سررسید

مجهز به کارگاه چاپ و صحافی

سالنامه اکسیر تولید کننده انواع سررسید

مجهز به کارگاه چاپ و صحافی

مقالات تخصصی


مقالات تخصصی

لئو برنت: هیاهوی بی خودی راه نیاندازید

تبلیغات نباید مخاطب را گول بزند، تبلیغات بی کلک بهترین است

 مجله چاپ و نشر.دی ماه نود و پنج.

لئو برنت از اعجوبه های عرصه تبلیغات بود. وی 21 اکتبر1891 در ایالات میشیگان آمریکامتولد شد. آزانس تبلیغاتی اش را (با نام خودش،لئو برنت) در سن 44 سالگی (به سال 1935) بنا نهاد و توانست جزو 10 آژانس تبلیغاتی موفق آمریکا و جهان قرار بگیرد. برنت بعد از هشتاد سال عمر پربار که طی آن توانست گردش مالی شرکت های بسیاری را افزایش داده و چندین برابر کند، در 7 ژوئن 1971 جهان را به حال خودش گذاشت. او توسط مجاه تایمز در لیست 100 مرد موفق قرن بیستم جای گرفت. نصایح این مرد بزرگ را در ادامه از نظر می گذرانیم.

در دنیای تبلیغات همواره باید سعی کنید توجه مخاطب جلب شود اگر نه چیزی نخواهد داشت. در این بین هنر اصلی این است که جلب توجه طبیعی باشد و نکته کار اینجاست که کلک نزنیم و هیاهوی بی خودی راه نیاندازیم.

اگر شما بتوانید چیزی درباره کالا بیابید که بتواند آن را از سایر همتایان و جایگزین هایش ممتاز کند و بدین ترتیب در بازار جا بییفتد همیشه نتیجه خواهد گرفت

نوشتن آگهی دشوار تر از روزنامه نگاری است چرا که باید بسیار فشرده باشد و در عین حال تمام نکات مورد نظر را در خود جای داده و به خوبی منتقل می کند.

یک آگهی نویس باید جالب ترین نکات کالای سفارش داده شده را بیابد و با سازماندهی احسن آنها را برای مردم بازگو کند.

داشتن تجربه، شناخت و یا دانستن مسائل علمی در مورد برخی  کالاها، مثلا در بحث دارو، بسیار مطلوب است دانستن اینکه چه محصولی توجه توجه مردم را جلب کرده و چگونه این کار را کرده و پیروز شده یا برعکس چه کالایی در تبلیغ شکست خورده و دانستن ایراد کار و چرایی آن نیز مهم است ولی همه اینها به پای تاثیر قدرت بیان نویسنده و جذاب مطرح کردن مطلب نمی رسد.

کار تیمی در تبلیغات بهتر جواب می دهد. در آژانس ما هر وقت موضوعی تازه یا مشکلی  پیش می آمد همه دوست داشتند کمک کنند، ایده بدهند و وارد عمل شوند؛ ما به همه آنها این فرصت را می دادیم بدون توجه به این که مسئولیت اصلی شان در آژانس چیست. من برای به جوش آوردن خلاقیت فکری خود را از اطلاعات مربوط به کالای سفارش داده شده اشباع می کنم.

وقتی قرار است کالایی را به افرادی معرفی کنم روشم این است که با آنها وارد تبادل نظر می شوم. ابتدا به دنبال اینم تا چیستی کالا را دریابم، بعد سعی می کنم به تصوری صحیح از آنچه می خواهند برسم؛ آنگاه خودم را جای آنها می گذارم تا ببینم چه استفاده ای می خواهند از این کالا بکنند. این نکته را به یاد داشته باشید که مردم عموما چیز زیادی در این باره به شما نمی گویند و این هنر ماست که عامل اصلی خرید کالا توسط آنها را کشف کنیم، در صورت موفقیت روی آن نکته تاکید کرده و اینگونه درصد موفقیت مان را بالا می بریم.

بهتر است همیشه روی خاصیت ذاتی محصول تاکید کنید. در مورد هر کالایی چیزی هست که اگر بیابیدش می توانید با تکیه بر آن فروش کالایتان را تضمین و آن را در بازار ماندگار کنید.

برای یافتن این عامل راه آسان فکر کردن به این نکته است که چرا تولید کننده سراغ این محصول رفته و یا مصرف کننده برای رفع کدام نیاز آن کالا را خریداری کرده است.

بخش مهم تبلیغات، هنر استفاده از کلمات است. هر جا به عبارت یا جمله ای برخورد کردید که به نظرتان آمد آن را یادداشت کنید و برای این نوشته هایتان یک جای ثابت در نظر بگیرید. گاهی آنها را مرور کنید تا چیزی از آنها در خاطرتان بماند. این نوشته ها شاید امروز به کارتان نیایند اما گاهی برای بیان موجزانه یک اندیشه بهترین گزینه هستند.

سرو کار شما هر روز با آگهی است پس اگر آگهی هایی تحت تاثیر تان قرار داشت و در جلب توجه تان موفق بود حتما خوب است. آن ها را نگهداری کنید و گاهی مرورشان کنید، اینکار در به کار انداختن قوه تخیل و خلاقیت تان بسیار موثر است.

مجله چاپ و نشر.دی ماه نود و پنج

بازاریابی اینترنتی چیست؟

برای اینکه بتوانید در بازاریابی اینترنتی موفق باشید باید اول اساس بازاریابی سنتی را فرا بگیرید، زیرا بازاریابی اینترنتی خود نوعی از بازاریابی سنتی است که به صورت آنلاین انجام می شود.

�       بازاریابی چیست؟

قبل از انجام هر کاری شما باید بدانید دقیقا چه کاری را انجام می دهید.بنابراین بگذارید چند دقیقه وقت را صرف معنای واقعی �بازاریابی� کنیم.موسسه بازاریابی آمریکا (AMA)  منبع خوبی برای تعریف عبارت �بازاریابی� است. این موسسه بازاریابی را به این شکل تعریف می کند: � بازاریابی فعالیت ها،سازمان ها و فرآیندهایی برای طراحی ، ارتباط گیری، ارائه و تبادل پیشنهادات ارزشمند برای مشتریان ، خریداران، شرکا و جامعه به صورت کل است.�

مطمئنا این تعریف بسیار پیچیذه است ، از نظر من این ایده تعریف همه جانبه ای استت که توسط یک هیئت از دانشمندان  طراحی شده است. این تعریف تمامی پایه ها را پوشش می دهد اما به اندازه کافی مختصر نیست ؛ این تعریف نمی تواند واقعا توضیح دهد در دنیای واقعی بازاریابی چه معنایی دارد.

بازاریاب و اقتصاددان بزرگ دنیا، فیلیپ کاتلر نویسنده کتاب مدیریت بازاریابی : تحلیل، برنامه ریزی و کنترل تعریف دیگری از بازاریابی دارد: � بازاریابی فعالیتی اجتماعی است که افراد و گروه ها با استفاده از آن و از طریق طراحی و تبادل محصولات و ارزش با دیگران به چیزی که می خواهند دست پیدا می کنند.�

این تعریف کمی واضح تر از تعریف بالاست. البته از نظر من هنوز این تعریف نمی تواند کاملا مشخص کند بازاریان چه کارهایی انجام می دهند . به همین دلیل من تعریفی متفاوت از بازاریابی ارائه می کنم: �بازاریابی عمل پرزنت کردن چیزی به کسی دیگر است تا از طریق آن سوددهی برای به نگاه میزبان حاصل شود.�

من ادعا ندارم که حتی شاگرد جناب کاتلر هستم، اما من این تعریف کوتاه تر را بیش تر دوست دارم . این تعریف تمام فعالیت های بازاریان را در چند کلمه خلاصه می کند.

اول این که این تعریف می گوید بازاریابی عمل پرزنت کردن است. این تعریف بسیار وسیع است. چظور می توانیم چیزی را پرزنت کنیم؟روش های زیادی وجود دارد:

– ما می وانیم آن را توضیح دهیم (تبلیغات چاپی)

– می توانیم آن را نشان دهیم (تبلیغات تلویزیونی یا پرزانتاسیون زنده محصول یا خدمات)

– حتی ما می توانیم آن را برای کسی توضیح دهیم (یعنی روابط اجتماعی)

مهم نیست چه طور آن را پرزنت می کنید: تنها چیزی که مهم است انتقال دادن داده هاست.سپس در این تعریف گفته می شود که ما چیزی را معرفی می کنیم. تعریف نمی گویند چه چیزی را معرفی می کنیم.ما می توانیم محصول یا خدمات را پرزنت کنیم.می توانیم مغازه یا شرکتی را معرفی کنیم.یا می توانیم برند یا ایده ای را معرفی کرده یا می توانیم خود را پرزنت کنیم.

در نهایت کسی وجود دارد که باید برای آن فعالیت معرفی و بازاریابی انجام دهیم-کسی غیر از شما. ما می توانیم به افراد یا گروه ها پرزنت می کنیم.مطمئنا طرف مقابل یا همان مخاطب خاص – برای مثال برحسب جنس، سن، یا سطح درآمد- وجود دارد که شما به طریق مختلف برای وی پرزنت انجام دهید 0(این کار هدف گیری دموگرافیک نام دارد.) و هرکسی که ما برای وی پرزانتاسیون انجام می دهیم مشتری احتمالی چیزی است که به وی معرفی می شود.

طبق این تعریف فعالیت های بسیار متفاوتی تحت پوشش �بازاریابی� قرار می گیرد مطمئنا تبلیغات یکی از فعالیت های بازاریابی است. همین طور روابط عمومی، ایمیل مستقیم، بسته بندی، کپی رایتینگ و نمایش های تبلیغاتی نیز از فعالیت های دیگر بازاریابی محسوب می شود. بازاریابی الزاما تصور عمومی شرکت، محصول یا برند شماست. واگر از من سئوال شود که برند سازی چیست هم پاسخ خواهم داد که نتیجه و هدف نهایی کل فعالیت های بازاریابی است.

اما عمل ساده معرفی کردن (پرزنت کردن) خود به فردی دیگر نیز نوعی بازاریابی محسوب می شود. برای مثال به سایت های خدمات شخصی یا سایت های دوست یابی نگاه کنید؛ این افراد خود را برای همسران یا شرکای احتمالــی بازاریابی می کنند.همین طور هروقت شما برای موقعیت خاص یا حتی برای مصاحبه کاری یا جلسات مهم لباس خوبی می پوشید، شما در حال بازاریابی کردن برای خودتان هستید؛ بتشما تلاش خاصی به کار می برید تا خود را به بهترین نحو به دیگران نشان دهید.

همان طور که می بینید بازاریابی در همه جای زندگی وجود دارد. بازاریابی چیزی نیست که تنها تجارت های بزرگ انجام دهنــد.بازاریابی کاری است که تمام ما در بسیاری از موقیت ها انجام می دهیم. وبازاریابی به رسانه های قدیمی یا دنیای فیزیکی محدود نمی شود.

�       بازاریابی اینترنتی چیست؟

اگر بازاریابی سنتی عمل پرزنت کردن چیزی به فرد دیگر باشد، بازاریابی اینترنتی چیست؟ تنها کاری که لازم است اضافه کردن یک کلمه به تعریف اصلی است: بازاریابی ایمیل عمل پرزنت کردن چیزی به فرد دیگر  به  صورت آنلاین است.

بله بازاریابی اینترنتی  همان بازاریابی سنتی است که به صورت آنلاین انجام می شود این تعریف در عین سادگی مفهومی پیچیده دارد.

پس چه چیزی در بازاریابی اینترنتی  تغییر پیدا کرده است؟ مطمئنا اساس کار تغیری پیدا نکرده اند اما بعضی از مفاهیم و ابزار های خاص تغییر پیدا کرده اند.

اولین مفهوم خاص که تغییر پیدا می کند عمل پرزنت کردن است. در اینترنت روش هایی که ما چیزی را معرفی می کنیم بسیار متفاوت تر و گوناگون تر از روش های قدیمی هستند. ما می توانیم بوسیله ایمیل پرزنت کرده یا از وب سایت استفاده کنیم. همین طور ما می توانیم طریق پادکست و فیلم نیز برای معرفی کردن استفاده کنیم. یا اینکه از شبکه های اجتماعی وبلاگ  استفاده کنیم. حتی اگر ما تعریف وسیعی از اینترنت داشته باشیم  می توانیم با استفاده از طریق موبایل هایی پرزنت خود را انجام دهیم که به اینترنت وصل می شوند. به طور خلاصه روش های زیادی برای معرفی کردن چیزی در اینترنت وجود دارد و ما باید به تمامی آن توجه داشته باشیم .

مفهوم خاص بعدی که تغییر می کند آن چیزی است که ما معرفی می کنیم . مطمئنا ما هنوز خودمان، شرکتمان، برندمان و محصول خود را معرفی می کنیم. اما ما می توانیم وبسایت خود را نیز معرفی کنیم. بعضی افراد بیان می کنند که وبسایت نماینده و بخشی از شما، شرکتتان، یا محصول شما محسوب می شود و اما این مساله درست نیست و وبسایت مساله ای کاملا جدا است.

نکته: بازاریابی اینترنتی به نام بازاریابی آنلاین، بازاریابـی دیجیتال نیز شناخته می شود . این عبارات معنای یکسانی داشته و هیچ تفاوتی در اساس آنها وجود ندارد.

در آخر نیز باید به کسی که به وی نکته ای معرفی می شودرا در نظر گرفت. با این که اکثر مخاطبین ما تفاوت زیادی با مخاطبین بازاریابی سنتی ندارد، بازاریابی اینترنتی به ما اجازه می دهد مخاطبین خود را با استفاده از روش های جدید و اصلاح شده جذب کنیم.

به عبارت دیگر وب به ما اجازه می دهد فرایند انتخاب مخاطب را با روش هایی انجام دهیم که در بازاریابی سنتی وجود ندارد؛ در واقع اگر بخواهیم می توانیم مشتریان خود را با جزئیات کاملی تعریف کنیم.

�       مهارت های الزامی بازاریابی اینترنتی

اگر همان طور که گفتم بازاریابی اینترنتی همان بازاریابی سنتی باشد که به صورت آنلاین انجام می شود، چه مهارت هایی برای بازاریابی دیجیتال الزامی هستند؟

مهم ترین مساله ای که باید از آن آگاه باشید این است که اساس و پایه های بازاریابی سنتی و اینترنتی یکی هستند.مهم نیست شما چه نوع بازاریابی انجام می دهید، بازاریابی چه به صورت آنلاین چه به صورت سنتی همان بازاریابی  است و شما برای موفقیت به مهارت های کلیدی بازاریابی نیاز دارید.

البته در بازاریابی اینترنتی بعضی از مهارت ها مهم تر از سایرین هستند. همین طور مهارت هایی  جدیدی نیز وجود دارد که شما باید در آنها مهارت پیدا کنید زیرا فعالیت های آنلاین ، ذاتی متفاوت با فعالیت های رسانه های سنتی دارد. پس بگذارید نگاهی به مهارت های مهم در بازاریابی اینترنتی داشته باشیم.

�       مهارت های جستجو

درک اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند، چه کارهایی انجام می دهند؛ و چرا این کارها را انجام می دهند در هر دو نوع بازاریابی اهمیت ویژه ای دارد. رفتار مصرف کننده و مخاطبین. همین طور دانستن این که مشتریان شما چه کارهایی انجام داده و درک دینامیک بازار خاص شما نیز از اهمیت برخوردار است. کسب اطلاعات و دانش در این موارد به مهارت های جستجو نیاز دارد . خوشبختانه تحقیقات آنلاین زیادی در دسترس وجود دارد. یعنی شما به راحتی می توانید بررسی کنید افراد در اینترنت چه کارهایی انجام می دهند؛ آنالیتیک های وبسایت به شما در بررسی فعالیت های بازدید کنندگان از سایت کمک می کنند. تنها با استفاده از چند کلید موشواره می توانید بفهمید چه سایت هایی افراد را به وبسایت شما هدایت کرده اند، این افراد په زمانی در سایت شما باقی مانده ، بعد از دیدن چه صفحه هایی سایت شما را ترک کرده و غیره. این یعنی داده های مفید بسیاری که در دنیای واقعی و خارج تقریبا غیر ممکن است.

شما به این تحقیقات نیاز دارید تا بتوانید تصمیم گیری آگاهانه در مورد مسایلی مانند طراحی سایت یا ساختار برنامه های تبلیغاتی آنلاین خود داشته باشید. مطمئنا شما در روش های سنتی نیز به تحقیقات نیاز دارید تا بتوانید محصولات قابل فروش، خود، نوع بسته بندی های پرفروش، دامنه قیمت ها و غیره را مشخص کنید.

�       بازاریابی اینترنتی

امروزه تحقیقات برای روش های سنتی نیز به صورت آنلاین با راحتی بیشتری انجام می شوند. یعنی شما می توانید از گوگل و سایر ابزار جستجو برای پیدا کردن اطلاعاتی استفاده کنید که خارج از اینترنت یافتن آن ها کار ساده ای نیست. شما متعجب می شوید چه وقتی ببینید مقدار داده های خام در اینترنت وجود دارد.تنها چیزی که لازم است، دانستن مکان ونحوه گشتن به دنبال این داده هاست. اینترنت بهشت جستجو گران محسوب می شود. یک بازاریاب موفق باید مهارت های جستجوی بالایی داشته باشد.

البته با وجود این مقدار داده های خام زیاد، گم شدن در خیل عظیم داده ها بسیار ساده است. و همین جاست که مهارت های جستجو به کار می آید. شما باید توانایی تشخیص داده های مفید از اطلاعات بی استفاده و بی ربط را داشته باشید. همین طور شما باید بتوانید بفهمید چه زمانی داده کافی است و چه زمان خیر- یعنی وقتی شما باید دلایل و علت های رفتارهای مشــتری خود را پیدا کنید. حتی با وجود تمامی داده های موجود در اینترنت، هیچ جایگزینی برای وارد شدن به مغز مشتریان و خود را جای آنها قرار دادن نیست. این همان مهارت جستجوی نهایی است که شما باید به آن دست پیدا کنید.

�       مفاهیم بازاریابی اینترنتی

جستجو به شما کمک می کند چه کاری انجام دهید. مهارت های برنامه ریزی به شما کمک می کنند چطور آن کار را انجام دهید. و مطمئن باشید که در زمان بازاریابی برنامه ریزی سنگین و زیادی لازم است زیرا مطالب زیادی برای برنامه ریزی وجود دارد. اگر شما از روش های متفاوت بازاریابی اینترنتی ممکن استفاده کنید، باید برای کمپین های ایمیلی، طراحی وب سایت جدید، بهینه کردن وبسایت مطابق با موتورهای جستجو، ایجاد تبلیغات اینترنتی نمایشی و تبلیغات وابسته به کلیک کردن، ضبط پاکدست، ضبط فیلم، مدیریت بلاگ شرکت، برقراری ارتباط با سایر بلاگ نویس ها و وب مسترها، مدیریت صفحات و پروفایل در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و غیره، پاسخ گفتن به فعالیت های روزانه سایت هایی مانند تویتر، تلاش برای تبدیل بعضی یا تمامی این فعالیت ها به شکل قابل استفاده در موبایل و بسیاری موارد بی شمار دیگر برنامه ریزی کنید.

به هر صورتی که به آن نگاه کنید، نیاز برنامه ریزی زیاد و مداوم حتمی است. برنامه ریزی هیچ وقت متوقف نمی شود. مطمئا برنامه ریزی برای یک تبلیغ بعد از مدت زمان خاصی تمام می شود. اما سریعا باید به دنبال برنامه ریزی برای تبلیغ دیگر باشید. همین طور بلگ نویسی ، پادکستینگ و شبکه های اجتماعی نیز فرآیندهای بدون توقف هستند و همیشه به برنامه ریزی نیاز دارند. شما هر روز باید به این فعالیت ها رسیدگی کنید. اگر شما توانایی برنامه ریزی خوبی نداشته باشید، نمی توانید به درستی فعالیت های بازاریابــی اینترنتی خود را مدیریت کنید.

�       مهارت های تعیین بودجه

هم زمان با تمام برنامه ریزی هایی که گفته شد، شما باید بودجه هر کدام را نیز مشخص کرده و تصمیم بگیرید چه مقدار پول را برای کدام برنامه اختصاص می دهید. اگر فعالیت های بازاریابی بیش تری موجود است، بدین معنا نیست که شما بودجه بزرگتری نیز خواهید داشت . برای بسیاری از بازاریاب ها بخش بزرگی از فرایند تعیین بودجه به تعیین سهم هر قسمت از برنامه کلی از برنامه کلی اختصاص داده می شود. شما چه قدر هزینه صرف بهینه سازی موتور جستجو کرده و چه مقدار هزینه صرف بهینه سازی موتور جستجو کرده و چه مقدار هزینه صرف تبلیغات مبتنی Pay Per Clickعادت کنید در حالی که در بازاریابی سنتی یک جا هزینه تلاش هایتان را دریافت می کردید. این روش بهتر و صادقانه تر به شما نشان می دهد فعالیت های تبلیغاتی شما چقدر موفق بوده است اما نتیجه کارتان را بعد از فعالیت را بعد از فعالیت دریافت کرده و پیش پرداختی ندارید. در روشClickPay Perشما زمانی پول تبلیغات را پرداخت می کنید که افراد بر روی تبلیغات شما کلیک می کنند و شما دیگر هیچ هزینه ای برای مقدار خاصی تبلیغات صرف نمی کنید این موضوع به معنای سخت تر شدن برنامه ریزی بودجه نیست، بلکه تنها شکل آن عوض شده است.

مهارت های مدیریت پروژه بعد از اتمام تمام برنامه ریزی ها و تعیین بودجه، شما باید تمامی پروژه هایی که برنامه ریزی کرده اید را دنبال کنید. انجام این کار به توانایی و فعالیت زیادی نیاز دارد.

به روز نگه داشتن مناسب تمامی پروژه های آنلاین به صورت هماهنگ حتی برای برترین بازاریان نیز سخت است. اگر آنقدر برنامه ریزی مناسب ندارید، باید کسی را استخدام کنید که چنین توانایی داشته باشد.

�       مهارت های کپی رایتینگ و تولید محتوا

وقتی صحبت از بازاریابی الکترونیک باشد، به مقدار زیادی کپی کردن نیاز است. وبسایت، بلاگ و تمامی تبلیغات و ایمیل های شما همراه با شبکه های اجتماعی تمامی به محتوا نیاز دارند. این یعنی مقدار زیادی کپی رایتینگ که شما باید به صورت مداوم انجام دهید؛ اینترنت یک ماشین خودکار ارائه محتواست.

و مساله اینجاست- کپی کردن آنلاین با کپی کردن سنتی فرق دارد. کپی کردن آنلاین در مدت زمان کمتری انجام می شود  و برای مثال با 140 کلمه حد مجاز کپی کردن در سایت فیس بوک شما و همین طور موتورهای جستجو می توانید این اطلاعات را بخوانید؛ یعنی شما باید در زمان نوشتن یا کپی کردن هر نوع مطلبی سئو را نیز در گوشه ذهن خود داشته باشید. این مهارت جدید برای بسیاری از افراد مشکل است. قابل جستجو بودن و مختصر بودن کلید کپی رایتینگ در اینترنت است.

�       مهارت های تحلیلی

ما در بخش های پیشین در مورد تحلیل تحقیقات صحبت کردیم. شما همین طور باید عملکرد تمامی کانال های بازاریابیتان را نیز تحلیل کنید. چطور می توانید بفهمید کدام کانال به درستی عمل کرده  مناسبی نداشته است؟چه طور پی می برید کدام فعالیت بیش ترین بازده را دارد؟وقتی بودجه شما کم باشد، چه طور می دانید بهتر است برای کدام فعالیت ها بیش تر سرمایه گذاری کنید؟

کسب مهارت های تحلیلی اهمیت ویژه ای دارد. تحلیل تنها بررسی کردن اعداد و داده های خاص نیست. شما باید توانایی مقایسه کردن تعداد بازدید کنندگان به دست آمده از یک روش با روش دیگر را داشته باشید.تحلیل یعنی این که شما ارقام خام را به ارزش نسبی ترجمه کرده و میزان بازده هر کدام را مشخص کنید.اگر شما نتوانید به درستی فعالیت های خود را تحلیل کنید، بازاریابی اینترنتی شما اثر بخشی مناسبی نداشت و احتمالا با شکست روبرو خواهید شد.هیچ کدام از این دو نتیجه مطلوب نیستند.

�       مهارت های ارتباطی

این مسئله کاملا مشخص است مگر این که فکر کنید هیچ کسی واقعا به صورت آنلاین رو در رو ارتباط برقرار نکند.مطمئنا تمام  ارتباطات رو در رو هستند اما هر تویتی که انجام می دهید، هر ایمیلی که میفرستید ، هر کامنتی که در فروم های آناتین قرار می دهید شکلی از ارتباطات است.

قطعا این مساله بدین معناست که شما ارتباطات آنلاین زیادی را در پیش رو دارید.نه  تنها شما با مسائل رسمی سر و کار دارید (که حتما در حیطه کپی رایتینگ قرار می گیرید،) بلکه شما در بسیاری از ارتباطات غیر رسمی نیز درگیر هستید.

شما مجبورید با بلاگرها یا وب مسترهای مهم به صورت خصوصی صحبت کرده ، پست های فیس بوک و تویت های خصوصی انجام داده ، به کامنت های بلاگ ها پاسخ داده و همینطور به تمامی ایمیل هایی که از مشتریان فعلی و احتمالی شما رسیده است نیز پاسخ دهید.واقعیت این است که اینترنت باعث شده است کاربران بسیار راحت تر از زمان های قدیم و بوسیله نامه نویسی با شما ارتباط برقرار کنند.پس آماده باشید زیرا مقدار عظیمی سوال ، ایمیل و کامنت منتظر پاسخ گفتن هستند.

�       اصول بازاریابی

اکثر مهارت هایی که تا الان بحث کرده ایم آنالوگ هایی در دنیای واقعی دارند. اما دسته ای جدید از مهارت ها در حیطه اینترنتی وجود دارند که دسته بندی �مهارت های فنی� را تشکیل می دهند.

�       این مهارت ها چه چیزهایی هستند؟

نوع این مهارت ها به میزان و نوع حمایتی بستگی دارد که از شما می شود؛ هر چه تیم شما کوچکتر باشد، احتمالا اینکه شما در حیطه فنی وارد شوید بیشتر می شود. این بدین معناست که شما باید در مهارت های سئو استاد شوید. همین طور شما باید اساس کد گذاری HTML را یاد بگیرید. یا اینکه یاد بگیرید. چطور یک وبلاگ درست کرده و در آن پست بگذارید. و یا اینکه در فن آوریهای تولید فیلم و فایل صوتی مهارت پیدا کنید.

تمام این مهارت های فنی الزامی هستند زیرا تمام فعالیت های آنلاین شما از این کانال ها میسر می شوند. مطمئنا شما باید برنامه های بازاریابی خود را مشخص کرده ،محتئای خود را نوشته یا اینکه از مکان های دیگر کپی کنید اما اگر نتوانید این کارها را در چهار چوب فن آوری مناسب در اینترنت قرار دهید ،با مشکل روبرو خواهید شد. اگر توانایی انجام فعالیت های فنی نداشته باشید، باید کسی را استخدام کنید که از پس این کارها بر بیاید.البته بهتر است بعد از استخدام فردی دیگر نیز اطلاعاتی در مورد نحوه کار متخصص فنی خود داشته باشید تا بتوانید از روند کارها ارزیابی داشته باشید و یا اینکه یک شرکت پیمانکار پیدا کنید.

�       مثل مشتری فکر کنید

مهم ترین مهاارتی که شما باید در آن استاد شوید و شاید سخت ترین آنها فکر کردن مانند مشتری است. این مهارت برای موفقیت در هر نوع بازاریابی مهم است. برای این کار شما باید نحوه تفکر مشتریان را درک کرده و خود را جای آنها بگذارید.

-چرا کاری انجام می دهند،

-چه کاری انجام می دهند،

-و چه کاری می خواهند انجام دهند.

من اسم این مهارت را �مانند مشتری فکر کردن� می گذارم و تنها روشی است که شما می توانید با استفاده از آن به مشتریان فعلی و احتمالی خود به بهترین نحو خدمات رسانی کنید.شما باید خود را جای آنها گذاشته و مانند آنها فکر کنید تا اینکه بتوانید بفهمید چه کاری می خواهند انجام دهند.بدین وسیله شما می توانید چیزی را همان طوری در اختیارشان بگذارید که به آن نیاز دارند.

بعضی افراد این فعالیت را بازاریابی مشتری محور می نامند.مطمئنا نمی توان بدون مشتری بازاریابی کرد اما این تعریف توضیح نسبتا کاملی از این فعالیت محسوب می شود. البته شرکت های زیادی وجود دارد که فعالیت های  بازاریابی خود را بدون توجه به مشخصات و فعالیت های مشتریان انجام می دهند. این نوع بازاریابی کورکورانه است و یکی از مسایلی است که به احتمال زیاد با شکست مواجه خواهد شد. این مساله زمانی رخ می دهد که تمرکز بیش از حد بر سیاست ها و فرآیند های داخلی و همین طور توجه ناکافی به نیازها و توجه مشتریان وجود داشته باشد.

مطمئنا بعضی از شما فکر می کنید که قطعا مانند مشتری فکر می کنید – و تحقیقات بازاریابی شما نیز مدرک آن است. یعنی شما فکر می کنید که تحقیقات زیادی بر مشتریان داشته و بر مخاطبینی خاصی تمرکز می کنید، می دانید چه طور مشتریانتان فکر می کنند. تحقیقات در مورد بازار بهتر از نداشتن هیچ نوع اطلاعاتی در رابطه با مشتریان شماست. از همه چیز گذشته تحقیقات تنها به شما می گوید افراد چه کارهایی انجام داده یا چه کاری انجام خواهند داد؛ تحقیقات نمی تواند واقعا پیش بینی کند چه چیزی در دنیای واقعی رخ می دهد که مدام در حال تغییر است. در زمان بازاریابی، فکر کردن در مورد مشتری بعضی اوقات بدین معناست که خود را جای بازدید کننده از سایت، خواننده بلاگ، یا عضوی از فیس بوک قرار دهید. شما باید مانند کسی فکر کنید که به عنوان مخاطب خود قرار داده اید؛ تنها به این روش می توانید بهترین راه  برای برقراری ارتباط را پیدا کنید.

ممکن است مشتریان شما بلاگتان را نخوانده یا سرعت اینترنت آنها آنقدر پایین باشد که نتوان فیلم در آن نشان داد. شما باید بدانید مشتریان برای اطلاعات به کدام مکان ها سرزده و چه چیزی می خواهند. بدین وسیله شما می توانید چیزی که آنها می خواهند را در مکان مناسب در پیش رویشان قرار دهید.

اگر مانند مشتریان آنلاین فکر نکنید، احتمالا بسیاری از فعالیت های شما بیهوده بوده و نتیجه ای نخواهد داشت. شما باید بدانید مشتریان شما در اینترنت چه کاری انجام می دهند و به دنبال چه نوع اطلاعات و خدماتی هستند. در این صورت شما می توانید چیزی که می خواهند را در اختیارشان قرار دهید.

این فلسفه پیش فرض تمام فعالیت های آنلاین محسوب می شود این فلسفه به شما در تشخیص بهترین کانال های بازاریابی کمک می کند. همین طور نحوه تعامل داشتن با مشتریانتان را مشخص کرده و نوع خدمات و محصولات شما را نیز مشخص می کند. این فلسفه کل استراتژی بازاریابی شما را مشخص می کند.

اما  هنوز شما به سایر مهارت های بازاریابی شامل مقدار مشخصی از مهارت های فنی نیاز دارید. اما وقتی یاد بگیرید چطور مانند مشتریان آنلاین خود فکر کنید، باقی مسائل با کسب و تجربه و تمرین به راحتی برطرف می شود.

�       نتیجه گیری

بازاریابی اینترنتی تنها نوعی متفاوت از بازاریابی سنتی است. تنها فرق آن این است که شما از ابزار آنلاین استفاده می کنید. مهارت های یکسان شامل تحقیقات، برنامه ریزی، تعیین بودجه، مدیریت پروژه، کپی رایتینگ و تحلیل و ارتباط برای هر دو نوع بازاریابی الزامی هستند. به علاوه در بازاریابی ااینترنتی شما باید تا حد خاصی به مهارت های فنی آگاهی داشته یا حد اقل آنقدر مهارت داشته باشید که بتوانید از فعالیت های کادر فنی سر در بیاورید.

توانایی فکرکردن مانند مشتریان اگر از موارد بالا مهم تر نباشد، در همان حد مهم است. شما باید بتوانید خود را جای مشتریان گذاشته بفهمید چرا کاری انجام می دهند. این دیدگاه باید مبنای تمام فعالیت های بازاریابی شما از طراحی وبسایت تا ساخت تبلیغات باشد. این بهترین روش برای ارائه خدمات و محصولات به مشتریانی است که به آن نیاز دارند.

�       بازاریابیB2B در مقایسه با C2B

طی این بخش و در ادامه به دفعات افرادی که با آنها تماس برقرار می کنید، به نام �مشتری� شناخته می شوند. این مشتریان می توانند مشتریان خرد یا تاجرین باشند. مهم نیست که شرکت تجارت به تجارت (B2B)، یا تجارت به مشتری (C2B) باشد، مهارت های بازاریابی یکسان هستند.

البته بعضی روش ها و تاکتیک ایی که شما به کار می برید در حیطه های B2Bباشد، احتمالا کمتر از شبکه های اجتماعی استفاده می کنید زیرا شرکت ها کم تر فید های فیس بوک و تویتر را نسبت به افراد بررسی می کنند.

اما این روش ها و تاکتیک ها علاوه بر اهمیت خاص خودشان تنها جزئیات هستندو مهارت های بازاریابی کلی شما ارزش ویژه ای در موفقیت شما دارد. به عبارت دیگر شما باید توانایی انجام همه نوع فعالیت بازاریابی را داشته و تمام امکانات ممکن نیز در اختیار داشته باشید، اما هدف آخر شما رسیدن به نقطه پایان به  بهترین نحو است. برای این کار شما هدف را مشخص کرده و با توجه به تواناییتان از روش های ممکن به هدف برسید. و نهایت تمام این فعالیت ها برندینگ ودر نهایت برندینگ اینترنتی در دنیای جدید است.

شاد باشید و امیدوارم همین امروز شروع کنید. فکر می کنم الان دیگر بدانید بازاریابی اینترنتی چیست؟

نصایح پدرانه دیویداگیلوی درباره تبلیغ

هیچکس نمی تواند قضاوت درستی در مورد کار خودش ارائه دهد

دیوید مکنزی اگیلوی را پدر تبلیغات لقب داده اند و تاسیس اولین آژانس تبلیغاتی به شکل امروزی را به وی نسبت می دهند. او در 23 ژوئن 1911 در بریتانیا متولد شد و در ژوئیه 1999 در فرانسه در گذشت. وی در ادینبرگ و آکسفورد تحصیل کرد اما هیچ گاه تحصیلاتش را به انجام نرساند. اگلوی پس از ترک تحصیل به فرانسه عزیمت کرد اما به علت شکست شغلی به انگلیس برگشت و در کار فروش خانه به خانه اجاق گاز فعالیتش را آغاز کرد و در همان زمان بود که به قصد راحتی در کارش یک راهنمای فروش تهیه کرد،متنی که بعد ها توسط مجله معتبر فورچون به عنوان برترین راهنمای فروش تاریخ معرفی شد. شرکت چند ملیتی او با نام اگلوی و مائر سالهای متمادی جزو ده شرکت برتر تبلیغاتی قرار داشت. او برای یک نویسنده آگهی نصایح پدرانه ای دارد که در ادامه برخی از آن ها را مرور می کنیم.

در 39 سالگی شروع به نوشتن آگهی کردم و طبعا به اندازه امروز درباره تبلیغات چیز نمی دانستم. کم تر به اصول می اندیشم مثلا در مورد تبلیغاتی که از دل پژوهش منتج می شود هیچ نمی دانستم. تمام چیزهایی که به ذهنم می رسید خارج از چار چوب تعیین شده و روال معمول بود، از همین رو کارهای بکر و نوین زیادی انجام دادم که امروز قادر به انجام دادنشان نیستم.

اگر شما رمان نویس، نمایشنامه نویس یا شاعر باشید می دانید انتخاب زمان مناسب پرداختن به موضوع مورد نظرتان دست  شما است و هرگاه حتی پس از گذشت چچند سال از زمان شروع آن منتشر کنید. تبلیغات اینگونه نیست و شما با مدتی محدود و مشخص روبرو هستید که این کار را کمی مشکل می کند.

هیچکس نمی تواند قضاوت کاملا درستی از کار خودش داشته باشد. من هر زمان که آگهی نوشتم قبل از تحویل  دادن آن به سفارش دهنده ترتیبی می دهیم تا حد اقل توسط یک نفر دیگر خوانده و ویرایش شود.

نویسنده عزیز شما خواهی نخواهی با دیدن و خواندن آثار دیگران تحت تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم یا غیر مستقیم آنها قرار خواهید گرفت و این اصلا مایه شرمساری نیست.خوب است که اطلاعاتتان را با مطالعه بیشتر افزایش دهید و نکات خوب هر متنی را جدب کنید.

من  روشی کاملا مشخص برای خلاقیت پایه ریزی و تنظیم کرده ام که همه نکات آن بر اساس پژوهش های فراوان و تجربه های بسیارم در این حرفه شکل گرفته است که شاید عمل به آنها بسیار دشوار و محدود کننده باشد اما همیشه امیدوارم روزی جوانی خلاق و جسور به دفترم بیاید و بگوید 96 اصل تولید خلاقیت شما برای تهیه یک آگهی خوب بدرد نمی خورد، همه آنها بر اساس پژوهش های قدیمی بوده و امروز کهنه شده و ناکار آمد است، آنها را دور بریز بیا این 96 اصل جدید و کار آمد!

کالاهایی که شخصا به آنها علاقه داشته باشید نوشتن در موردشان برایتان راحت تر و احتمال موفقیت آگهی تان بالاتر است. اگر تائیرگذارترین آگهی را مورد واکاوی قرار دهید خواهید دانست که از تجربیات شخصی نویسنده نشات گرفته اید.

باید نسبت به کالایی که قرار است تبلیغ کنید حسی خالصانه داشته باشید. باید واقعا آن را مفید دانسته و دوستش بدارید. باید خالصانه دوست داشته باشید که خانواده، همسر، دوستان و آشنایان و کل مردم از آن فایده ببرند و برای این حس باید از صمیم قلب به آن اعتقاد داشته باشید.اگر کالایی را صرفا برای کسب درآمد تبلیغ می کنید و آگهی اش را می نویسید باید بدانید هرچه هم تلاش کنید چیز جالب و ماندگاری خلق نخواهید کرد.

عموما تلاش و پشتکار را جزو خصایص یک نویسنده خوب بر می شمرند اما من حتی نسبت به اینها مطمئن نیستم. به نظر من نویسنده ای می تواند خود را موفق بداند که بتواند در یک سال اخیر کارش به چند مبارزه تبلیغاتی خوب و ظفرمندش اشاره کند.

به نظرم یک آگهی تلویزیونی نهایتا باید از دو کلمه استفاده کند، بگویید:تماشا کنید. تصور یک آگهی تلویزیونی باید بار اصلی را به دوش بکشید و به قدری جذاب باشد که بیننده پس از اتمام آن از جا بلند شده ، بیرون رفته و کالا را بخرد. اگر قرار است مردم را به خرید کالایی ترغیب کنید بهتر است از زمانه عامیانه و محاوره آنها استفاده کنید تا احتمال موفقیت آگهی تان را بالا ببرید. همان زبانی را به کار ببرید که آنها را در معاشرت روزانه شان به کار می برند و با آن فکر می کنند.

روش های سنتی تبلیغاتی هنوز هم موثرند

مجله چاپ و نشر.بهمن نود و پنج

هدیه تبلیغاتی بخاطر خلاقیتی که در آن به کار رفته و اینکه بالقوه روشی نو در تبلیغات است، بسیار گیرا بوده و مشتری را به طور محسوسی جذب می کند.اگر چه منتقدان این طرح بسیارند و عقیده دارند که این روش همانند روش های سنتی قدیم قادر به تبلیغ برند مورد نظر شما نیست. ولی با توجه به توجه به تجربیات و ارقام موجود به این نتیجه می رســیم که نه تنها مشتریان جدید را متوجه نام شما خواهد کرد بلکه قادر به اعتماد سازی بین شما و مشتریان پیشین تان هم خواهد بود.

شما حتی از هدیه تبلیغاتی فقط به عنوان هدیه برای مشتریان پیشین خود استفاده کنید. اینکار خواه ناخواه آن را به سمت شما بیش تر سوق خواهد داد و همیشه نام شما را در ذهن آنها یادآور خواهد شد. اما هدیه تبلیغاتی چیست؟ هر آن چیزی که شما بتوانید به عنوان یک وسیله کاربردی از آن نام ببریدو قابلیت چاپ  ویا حک کردن نام شرکت و یا برند خود را آن داشته باشید را هدیه تبلیغاتی می نامند. از خودکار و مداد گرفته تا ساک و کیف های دستی. انتخاب هدیه تبلیغاتی بستگی به شخص دریافت کننده هدیه تبلیغاتی و همچنین صنف کاری شما دارد.

و اما مزایای هدیه تبلیغاتی که موضوع اصلی مقاله ما به آن مربوط می شود و در ادامه با بررسی چند مورد آن ها را به شما معرفی خواهیم کرد.

برند شما بیشتر مطرح خواهد شد: شما می توانید با انتخاب یک هدیه تبلیغاتی مناسب و با دوام که برند شما در آن نمایش داده باشید نام خود را بر سر زبان ها بیندازید. این هدیه ممکن است دست به دست شود و بین چندین نفر بچرخد که همین موضوع باعث می شود تا نام شما در ذهن افراد بیشتری نقش ببندد و در مواقع لزوم آن را به یاد بیآورید.

هزینه کمتر: بازده کاری هدیه تبلیغاتی نسبت به سایر روش ها بسیار بالاست. به این معنی که هزینه ای که شما صرف تبلیغ نام خود بر روی اجناس می کنید در صورت گیرا بودن و مناسب بودن به سرعت برای شما ایجاد سود خواهد کرد. مورد بعدی اینکه هدف گذاری بر روی هدیه تبلیغاتی بسیار کم هزینه تر از موارد دیگری است که در بازاریابی برند شما موجود می باشد.

هدیه تبلیغاتی، کارت ویزیت دوم شما: همانند کارت ویزیتی که شما به افراد می دهید هدیه تبلیغاتی می تواند شما را به طور کامل به مخاطب خاصتان معرفی نماید.

مزیت این طرح همانطور که گفته شد بالا بودن خلاقیت و طرح های مختلف بر روی هدیه تبلیغاتی است که برای شما یک امتیاز ویژه به حساب می آید و باعث می شود همیشه پیش روی مشتریان باشید. اگر شما هم به تبلیغات شرکت تان اهمیت می دهید و از امتیازات آن برای سودآوری و برند سازی نامتان مطلع هستید استفاده از هدیه تبلیغاتی می تواند بهترین انتخاب برای شما باشد.

بازاریابی و فروش تلفنی موفق

افراد زیادی که صاحب کسب و کار هستند تلفن را برای حرفه خود ضروری می دانند چون از این طریق می توانند یک مشتری احتمالی را جذب کنند و همینطور آن را از دست بدهند. بعضی ها از تلفن استفاده می کنند تا یک شبکه قوی بین خود و مشتریان بسازند و بعضی ها چنان از آن غافلند که گویی فکر می کنند اگر به تلفن دست بزنند آن ها را برق خواهد گرفت.

علت آن هم ترس از شنیدن کلمه � نه � است. بنابراین تعداد افرادی که جرات برداشتن تلفن و ارتباط با مشتریان را دارند زیاد نیست. ولی آن ها که این شجاعت را دارند و ممکن است چند جواب نه یا مزاحم نشوید کوتاه مدت را تحمل کنند در عوض پاداش طولانی مدتی خواهند گرفت و آن فروش محصول است.

اگر با دقت به آنچه در هنگام مصاحبه تلفنی رخ می دهد توجه کنید و با تاکتیک مناسب عمل کنید از هر پاسخ منفی که از تلفن دریافت می کنید می توانید بر تجربیات خود بیفزایید.

به جای اینکه بایستید و از تلفن بعدی منصرف شوید، خواهید آموخت که چه چیزی را نگویید و چه موقع زنگ نزنید و کلید موفقیت شما هم این است که بدانید چه بگویید و چه موقع بگویید . با هر پاسخ منفی احتیاج به زمان کمی خواهید داشت تا وضعیت را بررسی کنید و از آن در جهت منافع خود سود ببرید. ولی ممکن است مشتری پرسود و فرصت های زیاد با تلفن بعدی به دست آورید.

پس از مدتی مهارت های شما افزایش پیدا خواهد کرد و تعداد پاسخ های منفی هم که می شنوید کمتر خواهد شد. ما هم برای کمک به شما در این مقاله از نکات و ریزه کاری های یک ارتباط تلفنی موفق را جمع آوری کرده ایم تا در زمان و هزینه شما صرفه جویی شود پس قبل از تلفن زدن حتما این نکات را بخوانید.

مانند یک حرفه ای احوال پرسی کنید.فقط نگویید سلام و بلافاصله شروع به صحبت درباره محصول یا خدمات خود نکنید بلکه به طرف مقابل فرصت دهید در بحث شما مشارکت کند.اگر یک احوال پرسی خیلی رسمی کنید به خطا رفته اید.

می توانید با یک صبح بخیر یا عصر بخیر شروع کنید و اگر نام کسی را که به او زنگ می زنید می دانید حتما او را به اسم صدا کنید . متفاوت باشید. حرفه ای رفتار کنید.

خود و سازمان خود را معرفی کنید . مثلا بگویید اسم من علی است و در قسمت بازاریابی وب سایت آموزشی یاد بگیر دات کام فعالیت می کنم. و مثلا می توانید اضافه کنید : � تخصص ما کمک به شما برای بهبود وضعیت فروشتان است.�

هنوز زود است که اطلاعات تخصصی بدهید و نام محصولات و خدمات خود را ذکر کنید.خوب حالا باید کمی مکث کنید و به طرف مقابل فرصت دهید اگر به خدمات شما علاقمند است کنجکاویش تحریک شود و از شما سوالاتی کند. در غیر این صورت ممکن است پاسخی که می شنوید این باشد: � نه ممنونم ما این جنس را قبلا خریده ایم.� و در نهایت تلفن را قطع کند. برای اینکه شانس فروش خود را بالا ببرید ابتدا اطلاعات عمومی درباره کالای خود بدهید به این روشش نه تنها کنجکاوی طرف مقابل را تحریک کرده اید بلکه مدت بیشتری طرف را روی خط نگه داشته اید و شانس فروش بیشتری خواهید داشت. در این میان سعی کنید حداقل یکی از برتری های کالا یا خدمات خود را ذکر کنید.

قدردانی کنید. همیشه باید از مشتری احتمالی خود به خاطر اینکه دقایقی از وقت خود را در اختیار شما قرار داده است سپاسگزاری کنید. به این طریق این احساس را در مشتری خود القا می کنید که نمی خواهید ثانیه ای از وقت او را هدر دهید و به جای اینکه بگویید :  � من فقط چند لحظه با شما کار دارم یا وقت تان را می گیرم� می توانید بگویید: � ممنون که با من صحبت می کنید.من فقط چند لحظه ای از وقت ارزشمند شما را می گیرم.�

هدف خود را از تلفن زدن بگویید.بهتر است منظور خود را با یک سوال بیان کنید. مثلا می توانید بگویید: � اگر من راهی را برای افزایش فروش شما ارایه دهم که هزینه کمی دارد آیا مایل به شنیدن آن هستید؟�

سوالاتی از این قبیل شانس زیادی به گرفتن پاسخ � بله � دارند. در این لحظه شما فرصت فروش یا گذاشتن  یک قرار ملاقات را پیدا خواهید کرد. از آنها اجازه بگیرید که برایشان اطلاعات بیشتری فراهم کنید. فراموش نکنید هنوز وقت فروش محصول یا خدمات نیست بلکه زمان ارایه مزایایی است که کالا یا خدمات شما به مشتری احتمالی ارایه می دهد.

یک قرار ملاقات بگذارید. از طرف مقابل بخواهید در صورت امکان برای شما یک وقت ملاقات تعیین کند. حتی این قرار ملاقات می تواند به صورت تله کنفرانس اینترنتی باشد. اگر طرف شما با قرار ملاقات موافقت کند باز هم شانس شما بیشتر خواهد شد.

اگر مرحله بعدی یک ملاقات حضوری است سوالات مناسب با تاکتیک خود بپرسید. برای گذاشتن قرار ملاقات باید 2 زمان متفاوت به او پیشنهاد کنید مثلا بگویید: � من امروز ساعت 4 بعد از ظهر یا فردا ساعت 9 صبح می توانم در خدمت شما باشم. تا اطلاعات  بیشتری در اختیار شما قرار دهم.� یا می توانید بگویید: � ساعت 9 صبح فردا با برنامه شما جور در می آید؟�

نباید بگویید: � چه موقع می توانم شما را ببینم ؟� وقتی که زمان خالی خود را تعیین می کنید نشان می دهید یک بازاریاب فعال و موفق هستید. امتحان کنید خواهید دید که چقدر موثر است.

برای زمانی که اکنون و در آینده به شما داده شده است سپاسگذاری کنید. زمان ، تاریخ و محل ملاقات را دوباره تایید کنید و اگر سوالاتی دارید همانجا بپرسید.  و به طرف مقابل بگویید برای اینکه از وقت ملاقات خود حداکثر استفاده را ببرید چه کارهایی خواهید کرد.

شماره تماس خود را به این صورت بدهید: اگر برای کنفرانس مشترکمان چیزی به نظرتان رسید که خواستید به من خبر دهید با این شماره****** تماس بگیرید.

خوب با به کار بستن این ترفند ها می توانید موقعیت های پنهان را شکار کنید و امیدوار باشید سود مناسبی از بازاریابی تلفنی به دست خواهید آورد.

نگاهی به زندگی اریک اشمیت، از مدیران عامل شرکت گوگل

600 سال زندگی در 60 سال

مجله چاپ و نشر.دی 95

در ششمین دهه زندگی اش آن قدر مشغله دارد که برای دیگران تصور رسیدگی به آن ها هم امکان پذیر نیست؛ به هر حال وقتی با 8/10 میلیارد دلار صدمین ثروتمند عالم باشید ودر 214هیات مدیره، در 10 سازمان مختلف که در 12 حوزه گوناگون فعالیت می کنند هم عضویت داشته باشید، واقعا 24 ساعت شبانه روز هم برای سرکشی به تمام شان کفایت نمی کنند. نام �اریک اشمیت� (Eric Schmidt) مدت ها است با نام گوگل گره خورده؛ او حالا رییس هیات مدیره شرکت هلدینگ صاحب گوگل یعنی الفابت است.

Google

اریک امرسون اشمیت، در 27 آوریل 1955 در فالز چرچ ویرجینیای آمریکا در خانواده ای با سه پسر به دنیا آمد. مادرش الینور، کارشناسی ارشد روان شناســی ارشد روان شناسی داشت و پدرش ویلسون در دانشگاه های جان هاپکینز و ویرجینیا استاد اقتصاد بین الملل بود. ویلسون اشمیت در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون در وزارت دارایی هم کار می کرد.

او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان یورک تاون گذراند و به سال 1972 با کسب چندین تقدیرنامه دیپلم گرفت.سپس به دانشگاه پرینستون رفت. در آن جا ابتدا معماری خواند ولی بی علاقگی به این رشته باعث شد تغییر رشته بدهد. نهایتا در 1976 در رشته مهندسـی برق مقطع لیسانس را به پایان رساند. از آن سال تا 1980 را در بخش رسیدگی به دانشجویان خارجی دانشگاه بر کلی گذراند.

همان جا با همسرش آشنا شد. بعدا ادامه تحصیل داد و فوق لیسـانس طراحی و پیاده سازی شبکه های رایانه ای گرفت. اولین فعالیت عملی اش، راه اندازی شبکه مرکز کامپیوتر دانشکده و برقراری ارتباط آن با دپارتمان های مهندسی کامپیوتر و مهندســی برق و الکترونیک بود. او سر انجام دکتری اش را هم در سال 1982 در رشته علوم کامپیوتر و مهندسی برق کسب کرد.

اشمیت در اوایل کارش بیشتر سمت های فنی در شرکت های فناوری اطلاعات را بر عهده داشت. در شرکت بزرگ �بل� (Bell Labs) در واحد تحقیق بود و به همین ترتیب بعدا هم در شرکت های �زیلوگ� (Zilog) و �زیراکس� (Xerox) مسئولیت های تحقیقاتی و فنی داشت. او در طول حضور شرکت بل به اتفاق همکارش مایک لسک ((Mike Lesk، �لکس� (Lex) را نوشت. لکس برنامه ای بود که تحلیل هایی تولید می کرد که در طراحی ساختار کامپایلرها به کار می رفت. در سال 1983 به شرکت �سان مایکروسیستمز� (Sun Microsystems) رفت و برای نخستین بار سمت مدیریتی گرفت و مدیر نرم افزار آن شرکت شد. سپس به معاونت کل تولیدات نرم افزاری و پس از آن معاونت و نهایتا ریاست �سان تکنولوژی� ((Sun Technologyh Enterprises رسید.

اریک اشمیت در 1997 مدیرعامل و رییس هیات مدیر شرکت �ناول� (Novell) شد. دوره حضورش در ناول مصادف شد با معرفی پروتکل باز TCP/IP ودر خطر افتادن پروتکل IPX این شرکت؛ در همین زمان مایکروسافت فرصت طلب با رهبری بیل گیتس، این پروتکل را همراه ویندوز 95 عرضه کرد؛ همه این ها به شدت بر عایدی شرکت ناول تاثیر منفی گذاشت. اشمیت هم در سال 2001 و بعد از خرید �کمبریج تکنولوژی پارتنرز� (Cambridge Technology Partners)، ناول را ترک کرد.

لری پیج و سرگی برین، بنیان گذاران گوگل مصاحبه ای با او ترتیب دادند؛ آن دو آن قدر تحت تاثیر اشمیت قرار گرفتند که تصمیم گرفتند از وجود او برای شرکت تازه تاسیس شان استفاده کنند. در ماه مارچ 2001، اریک اشمیت ابتدا ریاست هیات مدیره و چند ماه بعد درر آگوست همان سال مدیر عاملـی گوگل را بر عهده گرفت البته مسئولیت های روزانه شرکت با دو موسس آن تقسیم شد. تا پیش از عرضه عمومی سهام گوگل، اریک اشمیت بیشتر به هدایت معاونان و روند فروش می پرداخت. بر اساس توضیح خود شرکت وظیفه اشمیت در آن دوره چنین بود � ایجاد مجموعه ای برای حفظ رشد پر سرعت گوگل و حصول اطمینان از این که افزایش سرعت توسعه و عرضه محصولات خللی در کیفیت بالای آن ها وارد نکند.�

اریک اشمیت از زمان استخدام شدنش در گوگل، 250 هزار دلار حقوق سالانه بع علاوه مبلغی پاداش عملکرد دریافت می کرد. افزون بر این 307/331/14سهم کلاس B از سهام عام به ارزش 30/0 دلار برای هر سهم و 892/426 سهم از سری C به ارزش 34/2 دلار برای هر سهم به او واگذار شد. در سال 2004 اشمیت به همراه موسسان گوگل به جمع امضا کنندگان سندی موسوم به �حقوق پایه 1 دلاری� پیوست و این رویه تا 2010 میلادی ادامه یافت.

اشمیت در 28 آگوست 2006 به عضویت هیات مدیره اپل هم درآمد. اما در سال 2009 و با بالا گرفتن رقابت های دو شرکت از سمتش استعفا داد تا جلوی شک و تردیدهای احتمالی را بگیرد.

در سال 2007 مجله PC World، او و دوموسس گوگل را در میان 50 نفر مهم در وب قرار داد. نکته جالب درباره ثروت اریک اشمیت این است که او اولین میلیاردری است که بر پایه دست مزد سهام محور به چنین ثروتی رسیده و در عین حال نه بنیان گذار بوده نه نسبت خانوادگی با آن ها داشته که به او ارث برسد.

در فهرست ثروتمندترین های مجله فوربوز (Forbes) مربوط به سال 2011، او با دارایی تخمینی 7 میلیارد دلار در ردیف 136 قرار گرفت. وقتی هم در همان سال از سمت مدیر عاملی کنار رفت، از شرکت گوگل 100 میلیون دلار پاداش دریافت کرد.

در بیستم ژانویه 2011 گوگل اعلام کرد که آقای اریک اشمیت سمتش به عنوان مدیر عامل را ترک خواهد کرد ولی هم چنان به عنوان رییس هیات مدیره و مشاور بنیان گذاران، �پیچ� و �برین�، باقی خواهد ماند. در نهایت هم در 4 آوریل 2011 لری پیج، خودش مدیریت عامل را برعهده گرفت.

در زمان تصدی گری اش در گوگل در ماجرایی دخیل شد که بعدا موضوع �قانون رقابت در استخدام شرکت های تک� هم شد. در یکی از این موارد استیو جابز به اشمیت نامه ای می نویسد و از او به خاطر استخدام خارج از عرف کارکنانش به وسیله گوگل گلایه می کند. اشمیت هم فورا به واحد منابع انسانی ایمیلی با این مضمون می فرستید و می نویسید:

�به اعتقاد من سیاست های تبیینی ما خلاف استخدام نیروهای اپل است. می توانید این رویه را سریع قطع و به من در این باره توضیح دهید؟ من باید فورا به اپل پاسخ بدهم، پس هرچه زودتر مرا در جریان بگذارید� به هرحال این ماجرا بعدا در دادگاه پیگیری شد و هم گوگل وو هم اپل ناگزیر به پرداخت خسارت به آن کارکنان شدند.

در سال 2015،گوگل بزرگ ترین تغییر ساختاری تاریخش را اعلام کرد. رهبران گوگل از یک شرکت مادر به نام �الفابت� (Alphabet) صحبت کردند. در آن روز مشخص شد که الفابت مجموعه ای از شرکت های مختلف خواهد بود و از این به بعد، گوگل تنها یکی از این زیر مجموعه هاست. اریک اشمیت هم به ریاست هیات مدیره شرکت الفابت انتخاب شد. او اکنون ریاست یکی از پیچیده ترین شرکت های دنیا را بر عهده دارد. در سال 2016 مجله فوربز نام اوو را به عنوان صدمین ثروتمند جهان معرفی کرد. ثروت او 8/10 میلیارد دلار تخمین زده شده است.

اریک اشمیت نه فقط در صنعت و هیات مدیره های مختلف که در هیات مدیره های چندین دانشگاه مانند پرینستون حضور دارد، در چندین دانشگاه درس می دهد و تلاش دارد ارتباط خود با فضای دانشگاه را حفظ کند.

10 قاعده طلایی گوگل به روایت اریک اشمیت

اریک اشمیت، در مقاله ای در نشریه نیوزویک، قواعد طلایی کسب و کار در شرکت گوگل را تشریح کرده است. او در این مقاله به این واقعیت اشاره دارد که خلاقیت و پرورش خلاقیت در کارکنان یک شرکت، رمز پیروزی در شرکت های دیجیتالی امروز جهان است.

وی می نویسد: :�مباحثی که در اینجا مطرح می کنیم 10 قانون اصلی است که ما برای موثر بودن کارکنان اطلاعاتی به شما معرفی می کنیم. به دلیل اینکه بسیاری از کارخانه ها کارکنان اطلاعاتی اصلی، مهندسان هستند در اینجا نیز مبنای کار ما مهندسان خواهد بود. اما بعضی از این قانون ها به دیگر کارکنان نیز تعلق دارد.�

  1. به وسیله تشکیل کمیته و شورا اقدام به استخدام کنید به طور کل کسی که در گوگل در خواست استخدام را مطرح می کند حدود 12 مصاحبه مختلف را پشت سر می گذارد تا استعداد و مهارت های او مشخص شود. هر کدام از اعضای کمیته نظر خود را ابراز می کنند. این عملیات باعث می شود تا استانداردهای کار بالاتر رود. درست است که زمان بیش تری را صرف می کند ولی ما فکر می کنیم که ارزش آن را دارد. اگر شما افراد با قابلیت را استخدام کنید و در هنگام مصاحبه به آن ها فشار زیادی را وارد کنید، باعث می شود که آنها نیز مهارت خود را به نمایش بگذارند. ما ابتدا در گوگل به این صورت شروع به استخدام کردیم و مبنای کارمان در این شرکت اینگونه کارکنان هستند.
  2. خواسته های آنان را فراهم کنید ما امکانات استانداردی را برای کارکنان مان ترتیب داده ایم که شامل اسباب و وسایل ناهارخوری، باشگاه ورزشی، رختشوی خانه، اتاق ماساژ، آرایشگاه، کارواش، خشک شویی، اتوبوس های ایاب و ذهاب و هر چیز دیگری که یک مهندس به آن احتیاج دارد. به این نکته توجه داشته باشید که برنامه نویس ها دوست دارند که فقط برنامه نویس ها دوست دارند که فقط برنامه نویسی کنند. دیگر احتیاجات آنها را برآورده می کنیم.
  3. مکان کار آن ها را نزدیک هم قرار دهید تقریبا تمام پروژه های تیمی هستند و اعضای تیم ها نیاز احتیاج به برقراری ارتباط با یکدیگر دارند. بهترین راه برای ارتباط برقرار کردن آنها این است که اعضای تیم ها را در هنگام کار نزدیک به هم قرار دهید.در واقع اداره را به محلی برای به اشتراک گذاشتن تفکرها تبدیل کنید. با این روش هنگامی که یک برنامه نویس می خواهد با همکار خود صحبت کند دسترسی آسان خواهد بود، نه تلفن، نه ایمیل نه هیچ زمان از ست رفته ای برای پاسخ. همچنین اتاق های کنفرانسی وجود دارد که برنامه نویسان می توانند به طور ساعتی از آن برای مشورت کردن استفاده کنند. در واقع نشستن در کنار یک برنامه نویس بزرگ می تواند بسیار با ارزش باشد.
  4. هماهنگی به دلیل اینکه برنامه نویسان در فاصله کمی از یکدیگر قرار دارند، درصد هماهنگی نیز بالا خواهد رفت. چون هر برنامه نویس قادر خواهد بود که به آسانی و بدون تلف کردن وقت بفهمد که اعضای گروه خود در حال حاضر در کدام بخش از پروژه ها قرار دارند، آیا او نیز همراه آنان است یا از برنامه عقب است و این به دلیل فاصله نزدیکی فیزیکی آنان خواهد بود.
  5. استفاده نا محدود کارکنان از ابزارهای شرکت یکی از این ابزار ها وب است. صفحات داخلی وب که داخل شرکت برای انجام پروژه ها استفاده می شود. آن ها به طور کامل اندیس گذاری می شوند و برای اعضای تیم پروژه قابل استفاده خواهد بود. به عنوان مثال یکی از دلایل موفقیت Gmail آزمایش شدن این سرویس به طور مکرر بود. یعنی خود کارکنان با صفحات وب داخلی شرکت ماه ها این سرویس را مورد بررسی قرار دادند. سپس پس از مدتی آن را روانه بازار کردند و می بینید که به موفقیت بسیاری نیز دست یافته است.
  6. خلاقیت را تشویق کنید مهندسان گوگل 20 درصداز وقتشان را فقط برای انتخاب پروژه مصرف می کنند. البته این زمان از دست نرفته و باعث می شود که پروژه های خوبی حاصل شود. اما به طور عمومی ما به انسان های خلاق اجازه می دهیم که خلاق باشند. یکی از سلاح های نا مخفی ما نظریات ارسال شده به وسیله پست است. صندوق پستی که از سراسر دنیا پیشنهادات و انتقادات خود را برای ما به انسان های خلاق اجازه می دهیم که خلاق باشند. یکی از سلاح های نامخفی ما نظریات ارسال شده به وسیله پست است. صندوق پستی که مردم از سراسر دنیا پیشنهادات و انتقادات خود را برای ما به وسیله آن ارسال می کنند. در واقع ما اجازه می دهیم تا خود مردم آن چیز را که می پسندند ارائه دهد و ما روی آن طرح ها کار می کنیم.
  7. تلاش برای رسیدن به رضایت عمومی در واقع در سیستم های مشارکتی ما همیشه یک تصمیم گیرنده نهایی وجود دارد. ما به این قضیه معتقدیم که افراد بیشتر بسیار باهوش تر از افراد کمتر هستند. و در واقع ما یک پهنای اطلاعاتی قبل از تصمیم گیری نیاز داریم. در گوگل نقش مدیر در واقع یک جمع کننده نظرات است نه یک دیکتاتور در تصمیم رسیدن به رضایت عمومی گاهی اوقات بسیار طول می کشد. اما همیشه پروژه ای کامل تر بوده است که تیمی تر بوده است.
  8. زیان آور نباشید، مطالب زیادی در مورد شعار گوگل نوشته شده است که ما سعی می کنیم با آن زندگی کنیم. همانطور که در تمام موسسات و سازمان ها افراد در مورد نظراتشان احساساتی هستند در گوگل نیز چنین است. در گوگل هیچ کس به صندلی مدیریت نمی رسد مگر این که مبتکر طرح های نوین باشد. ما در واقع جوری از تحمل و احترام در مقابل نظرات مردم به راه انداخته ایم نه جوری که در آن پر از بله در مقابل نظرات مردم باشد.
  9. داده ها تصمیمات را حرکت می دهند، در گوگل تمام تصمیمات را بر مبنای تجزیه و تحلیل گرفته می شود. ما سیستمی را برای مدیریت اطلاعات به را انداخته ایم که نه تنها در وب بلکه در داخل شرکت مان نیز ما را یاری می رسانند. در همین راستا آنالیزورهایی را استخدام کرده ایم که به سختی بر روی داده ها کار می کنند و ما را به به روز نگه می دارند.
  10. به طور موثر ارتباط برقرار کنید، هر جمعه ما مجمعی برای آگهی دادن، معرفی، سوال و جواب (و البته نوشیدنی و غذا) را برگزار می کنیم. این مجمع به مدیران اجازه می دهد تا هر هفته با کارکنان خود انتخاب برقرار کنند و یا بالعکس. گوگل اطلاعات خود را به طور وسیعی برای دیگر سازمان ها یا موسسات منتشر می کند. بر خلاف دیگران ما بر این باوریم که قانون اول دومی را می سازد یعنی پشت گرم بودن کارکنان در کار باعث وفاداری آنها در کار می شود مهندسان به طور طبیعی روحیه رقابتی دارند. آن ها در مقابل افرادی که دانش شان پایین تر است تحمل و دوام ندارند. اما تقریبا تمام پروژه های مهندسی تیمی هستند، داشتن یک فرد باهوش اما نا منعطف در تیم واقعا مرگ آور است. اگر ما جملاتی مانند �باهوش ترین فردی که تا به حال دیدم� یا �می خواهم دوباره با او کار کنم� را گروهی شنیدیم باید در پروژه های بعدی نیز آنها را در یک تیم قرار دهیم.

 

مجله چاپ و نشر.اسفند نود و پنج

انواع تبلیغات بر اساس هدف

همانطور که در تبلیغات تعاریف متنوع و متفاوتی دارند و هر کس از زعم خود آن را مورد ارزیابی قرار داده، بدیهی به نظر می رسد که وقتی صحبت هم از انواع آن هم می شود با تعدد آرا روبرو می شویم. به هر حال مثل هر نکته مفهومی دیگر می شود با کمی توجه و یافتن اشتراکات به یک جمع بندی نسبی و قابل قبول اکثریت رسید. در این شماره انواع تبلیغات را از نظر هدف تبلیغ مورد ارزیابی قرار می دهیم تا قدمی در شروع پیوستاری مربوط به انواع تبلیغات برداشته باشیم.در شماره های بعد به انواع تبلیغات از نظر اثر بخشی، چگونگی ارائه پیام، هزینه، موضوع، نوع رسانه و دیگر تقسیم بندی های موجود در بین صاحب نظران پرداخته خواهد شد.
قبل از تهیه یک تبلیغ  و آگهی باید این نکته را مشخص کنیم که هدف این تبلیغ چه باید باشد تا با توجه به آن بتوانیم اثربخشی مناسب را در طرحمان جای بدهیم. گاهی تبلیغات برای آگهی معرفی یک محصول جدید و آشنا کردن مخاطب از وجود یک کالا یا خدمات است؛ برخی اوقات قصد ما از تبلیغات به باور رساندن یا تغییر باور مخاطب نسبت به یک برند یا محصول است. گاهی هم تنها به جهت بحث های رقابتی و تکرار به جهت برندسازی، تبلیغات صورت می گیرد. به هر حال باید هدف و خواسته سفارش دهنده تبلیغات برای ما مشخص باشد تا از آن طریق بتوانیم ضمن راضی کردن او به تبلیغات مان نیز شکل بدهیم. در ادامه انواع تبلیغ بر اساس هدف گذاری اولیه را از نظر خواهیم گذراند.
  • تبلیغات خبری
تبلیغات خبری با هدف آگاهی بخشی مخاطب صورت می پذیرد. گاهی ما می خواهیم بازار را از وجود کالایی جدید با خبر کنیم یا درباره چگونگی کارکرد یک کالا اطلاع رسانی کنیم.آنجا است که باید شرح خدمات و ویژگی هایی از چیزی که قرار است تبلیغ کنیم داشته باشیم و روی این مساله مانور بدهیم تا با کمک آن مخاطب قرار داده و تمامی ویژگی ها را کاملا شرح دهیم، باید حواسمان باشد که مخاطب مثل ما از جزئیات آگاه نیست و ما هم در کنار او نیستیم تا توضیحات تکمیلی بدهیم، از این رو خود تبلیغ باید گویا و شفاف باشد.
زمانی که می خواهیم از موردهای جدید استفاده کنیم از کالایی سخن به میان بیاوریم باید روی آن نقطه از محصول که یا در معرفی اوله مغفول مانده یا در ورژن جدید به آن اضافه شده است تکیه کنیم. گاهی این عمل ما برای توضیح و توجیحه یک تبلیغ منفی شایع شده است و می خواهیم تاثیرات منفی آن را از بین ببریم که در آن صورت باید توضیحات ما پیرامون مساله ای خاص شکل بگیرد و باید توجه داشته باشیم که از تکنیک هایی استفاده کنیم تا توجهات عرضه شده ما مورد قبول همگان قرار بگیرد نه این که خود باعث معرفی این اثرات شده و تازه بی خبران را هم از آن آگاه کند و اثر سوئی به جا بگذارد. یکی از این راهکارها می تواند استفاده از علمای شناخته شده و کسانی باشد که مختصص هستند و از این رو امین مردم حساب شده و حرف هایش مورد قبول عموم است.
وقتی می خوهیم در مورد چگونگی کارکرد یک کالا اطلاع رسانی کنیم باید سایر ویژگی ها و کارکردهای مفید و برتر احتمالی (نسبت به نمونه های موجود) آن را مورد معرفی قرار دهیم تا یک تصویر ذهنی درست را پیرامون آن شکل داده و کاری کنیم که مخاطب ما نسبت به آن احساس نیاز کند و یا آن را بر دیگران موجود ترجیح دهد.
گاهی ما می خواهیم بازار را از قیمت (با تغییر قیمت) یک مورد تبلیغی آگاه کنیم که در این مورد باید بیشترین تمرکزمان بر این نکته باشد که از اظطراب مصرف کننده بکاهیم و ضمن تشریح به علت بالا بودن یا بالا رفتن قیمت یک محصول بپردازیم  و توجیهات مستدلی را برای مصرف کننده ارائــه دهیم. در همین مورد باید توجه داشته باشیم که قیمت، یکی از فاکتورهای اساسی انتخاب مخاطب است و وقتی قرار است کاهش قیمت یک محصول یا خدمات را اعلام کنیم می توانیم از سایر فواید تبلیغاتی که این خبر خوش در اختیارمان قرار می دهد استفاده کنیم.
  • تبلیغات اقناعی
به طور کلی باید بدانیم که ذات تبلیغات (حالا از هر نوعی که باشد) در نهایت برای قانع کردن مخاطبان و تشویق آنها برای استفاده از خدمات و مصرف از کالا شکل می گیرد؛ در این بین گاهی خود این اقناع سازی اولویت دوچندانی می گیرد و هدف اصلی تبلیغات ما می شود. فرض کنید ما رقبای زیادی در بازار داریم و قصدمان ذهنیتی است مبنی بر اینکه مخاطب خدمات یا کالای ما را برتر از سایرین موجود در بازار بداند یا بر اساس وضعیت شرکت یا سازمان یا واحد تولیدی مان قرار است در یک زمان خاص مشتری را راضی به خرید کالا یا استفاده از خدمات کنیم. در این صورت می توان از طرح های تشویقی که برایمان مقدور است استفاده کنیم. ارزان فروشی و تخفیفات می تواند یک مورد قابل اتکا باشد و مثلا باعث شود مخاطب از خدمات ما استفاده کند و رضایتی برایش حاصل شود که مشتری ثابت ما شده و در زمان های بعدی هم از خدمات ما با این قیمت عادی بهره بجوید. در این مبحث باید توجه داشت که مشتری تیزبین دست ما را نخواند اگر نه فروش و بهره وری ما مختص به بازه زمانی تخفیف خواهد شد.
ما می خواهیم مشتری را به استفاده از نام و برندی خاص تشویق کنیم و او را متقاعد کنیم و او را متقاعد کنیم که بین تمامی برندهای موجود در بازار روی برند ما دست بگذارید یا می خواهیم دریافت های ذهنی قبلی مخاطبان را نسبت به ویژگی های کالایمان تغییر دهیم. در این صورت باید مشتری را متقاعد به پذیرش خود کنیم. باید به جست و جوی برتری های محصول مان باشیم و با مانور دادن روی آن نظر مخاطب را به برندمان جلب کنیم. اگر قرار شد نظر مشتریان را نسبت به ویژگی های کالایمان تغییر دهیم باید ابتدا تناقضات ذهنیت آنها با واقعیت کالایمان را بیابیم و بعد با شفاف سازی در تغییر آن بکوشیم.
  • تبلیغات مرورگر
کالا یا خدمات ما در بازار شناخته شده است و بهره وری خوبی هم دارد، ما به قله رسیده ایم، اما باید بدانید که عموما حفظ این موقعیت از احراز آن مشکل تر است. سایرینی وجود دارندکه همیشه به دنبال تصاحب موقعیت ما هستند و رقبای احتمالی که در فکر جلو زدن از ما هستند و رقبای احتمالی که در فکر جلو زدن از ما هستند، بازار جایی برای رقابت است و یک شرکت و برند موفق راهی جز ادامه پیشرفت ندارد. یکی از راه های ماندگاری و حفظ موضع تبلیغ مکرر و پیوسته است.محبوب ترین برندها، با سابقه ترین و حتی خوشنام ترین آن ها هنوز به تبلیغات می پردازند و آگهی های خود را در رسانه های مختلف هر بار با فکر و ایده ای نو تکرار می کنند که خود گواهی بر این مدعا است.
برخی اوقات ما یک محصول یا خدمات و برندی خاص را با تبلیغات یادآوری می کنیم و گاهی هم مکان ارائه آنها (که ربط مستقیم در بالا بردن میزان فروش دارد) را در تبلیغات مان می گنجانیم که در واقع می تواند شگردی باشد برای زمانی که می خواهیم کمی غیر مستقیم به تبلیغ بپردازیم.
حتما دیده اید که یک بوتیک با نزدیک شدن به زمان تغییر فصل لباس های آن فصل را با تخفیف به فروش می رساند. این مصداق خوبی برای تبلیغ از نوع یادآوری است. ما با طرح های تشویقی (در این مثال با کاهش قیمت) از یک سو و به یاد آوردن اینکه این کالا حتما در آینده ای نزدیک به کار شما خواهد خورد محصول مان را به فروش میرسانیم.
امروز دامنه تبلیغات و شگردهای آن آنقدر پیشرفت کرده و مخاطب شناسی و مخاطب سازی به حدی رسیده است که گاهی شاهد خرید یک کالا توسط شخصی هستیم که نه نیازی به کالا دارد و نه حتی در آینده به آن نیاز پیدا خواهد کرد! امروز با کمک تبلیغات شرکت های تولید کننده وسایل خانگی موفق شده اند در قطب جنوب یخچال و کولرهای گازی به اسکیمو ها بفروشند! از این کار کرد تبلیغات شرکت های تولید کننده وسایل خانگی موفق شده اند در قطب جنوب یخچال و کولرهای گازی به اسکیموها بفروشند! از این کارکرد تبلیغات به عنوان نگرش منفی آن یاد می شود که باعث مصرف زدگی جوامع شده و مشکلات اجتماعی بعدی به دنبال دارد. به هر حال قصد ما از این متن بررسی انواع تبلیغات از منظر هدف شناسی اولیه است و باید سایر کارکردهای آن نیز بررسی می شد که امیدوارم به این مهم دست یافته باشیم. در شماره های بعد به بررسی دیگر انواع تبلیغات خواهیم پرداخت.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.